دعای عرفه آخرالزّمان
تألیف : استاد علی اکبر خانجانی
تاریخ تألیف : 1383
تعداد صفحه : 15
برای دانلود “دعای عرفه آخرالزّمان” اثر استاد علی اکبر خانجانی کلیک کنید.
دانلود دعای عرفه صوتی اثر استاد علی اکبر خانجانی: |
48- کتاب صوتی (1) دعای عرفه آخرالزمان – ۱۳۸۳ |
48- کتاب صوتی (2) دعای عرفه آخرالزمان – ۱۳۸۳ |
«دعای عرفۀ آخر الزّمان »
بِسم الله الاَعرَفُ المُجیبین
پروردگارا ، بارالها ، خالقا ، رزّاقا ، حافظا ، لطیفا ، مهربانا .
ای اهورا مزدا ، یا اهوم ، ای یَهوه ، یا الله یا من هو !
تو را به خودی ترین نامهایت یعنی خود ـ آ می خوانم :
پس ای خدا ، ای خدا که خود ِ خود ِ من هستی و از زبان خود با خود ِ خودت سخن می گوئی و بدینگونه اجر این سخن خودت را به من می دهی و این اجر همانا خلقت و حیات و هستی من است و همان «من» است .
خدایا مرا از هیچ مطلق آفریدی پس از وجود خودت به من هستی بخشیدی و مرا جانشین خودت نمودی و خودت بر عرش نیستی نشستی و من از فرط محبّت و نعمات تو چنان متکبّر و مغرور گشتم که تو را فراموش نمودم و خودم را خدا پنداشتم و اینگونه بود که دیوانه شدم .
پس ای عاشق ، ای خالق ، ای قدّار ، ای صانع ، ای زندگی بخش ، ای هستی آفرین ، ای سخی و ای مهربان مطلق پس علاجی جز معرفت ندارم تا از این مالیخولیا نجات یابم . پس مرا از نور عرفانت معرفتی عطا فرما تا تو را به یاد آورم و نیستی خود را ببینم تا لایق محبّت و بخشش تو گردم تا از کافران و دیوانگان نباشم . پس مرا معرفت بر دعا بیاموز و دعائی عارفانه عطا فرما که دعا کننده و اجابت کننده هر دو خود توئی . بارالها تو به خلیفه خود و رزّاق خلایق بر روی زمین ، یعنی به علی مرتضی آموختی که سریعترین راه اجابت هر دعا و نیازی طلب معرفت است . پس به من هم این راه را بیاموز !
ای خدای من ، ای مهربان ، ای حیات و هستی من ، ای کلام دهنده !
حیات خاکی ام را در عصر آخر الزّمان مقرّر نمودی که عصر شکوفائی بی پایان نعمات توست و نیز عصر شرارتها و فتنه ها و کفرانهای بی پایان در حقّ این نعمات .
ای حکیم و ای عظیم و ای بخشندۀ لامتناهی مرا در دورانی به دنیا آورده ای که همه هوس ها و آرزوهای محال بشر در حال اجابت است و نفوس مردمان غرق درعیش و بی خبری و غرور و جنون است و عقل و وجدان و ایمان در حال انقراض است و جنون و جنایات روز افزون است و ستم ها و بلایا را پایانی نیست و کفر و فسق و تجاوزات به منتهٰی خود می رسد و بزم شیطان بر پاست و کمترین امکان دین و تقویٰ و صدق و وفا نیست و پاسخ هر محبّتی ، خیانت است . و خیانتکاران و جبّاران و ابلهان حکم می رانند و عالمان و صدیّقین و مؤمنین مطرودند و دین تو در غایت هجران به سر می برد و احکام تو آشکارا استهزاء می شود و نام تو جز بر علیه اراده تو بر زبانها جاری نمی شود و شریعت تو جز بر علیه مخلصین تو به نمایش نمی آید و معابد تو کانونهای تبهکاری و ربا و ریا و زنا گشته است و شقی ترین اعمال تحت عنوان دین و صفات و کلمات تو تقدیس می گردد و اشدّ معصیت های تاریخ در حال وقوع می باشد و طالبان هدایت و حقیقت در هر وادی سرگردان و آواره اند و دجاّلان رنگارنگ و افسونگر دامها گسترده و مشغول شکار ساده لوحانند ….