برخی از نشانه‌های امامان عرصه‌ی غیبت

34. امام، معمولی‌ترین و انعطاف‌پذیرترین مردمان است و با ھر گروه و خصلت و طبع و مذھب و فرھنگی سازگار است و گویی که اصالت ھر فرد و نژادی است و اُم مردم است. و با این احوال، ھمه‌ی اعمال و گفتار و اشاراتش حاصل کرامت و شفاعت و گشایش در کار مردم است بی‌ھیچ فوت و فن و واسطه‌ای و حتی ادعا و تذکری در باب آنچه که برای مردم می‌کند. امام چون نور، تا اعماق قلوب سنگدل‌ترین آدم‌ھا جاری می‌شود و آنان را از درون و بیرون راه می‌نماید بی‌ھیچ منّتی. و فقط آن‌را که دعوی ارادت و طلب ھدایت کند، تحت ولایت خود می‌گیرد و تربیت می‌کند. امام از نفس ھر کسی به اسرار و دردھای او نزدیک‌تر است و خود خویشتن ھر انسان است. و لذا ھر کسی او را اسوه‌ی کمال خود می‌یابد و چه‌بسا او را با خودش اشتباه می‌گیرد. امام، خلیفه‌ی مردم است. او بر جای مردم است و مردم در او زیست می‌کنند، نور خود را به مردم می‌دھد و ظلمت و بار گناھان مردم را به خود می‌گیرد تا پاک کند. مردم در وجود امام، پاک و بخشوده و شفاعت می‌شوند.

35. امام، باقی‌مانده‌ی آدمیت بر روی زمین و در گذر تاریخ است و جز به‌واسطه‌ی وجودش ھیچ خیری در حیات دنیا برای کسی ممکن نمی‌آید. و ھرکه او را نشناخت خیر و خوبی و برکت و محبت و رونق و جوشش زندگی را نشناخت و ھرکه او را انکار کرد، در شرارت خود سرنگون شد. ھرکه او را دوست بدارد خود را دوست داشته است و ھرکه با او عداوت کند دشمن خویشتن است. ھرکه او را جداً طلب کند به‌سویش می‌آید. و ھرکه او را بر خود ترجیح دھد به حق خود می‌رسد.

 36. ھمه‌ خود را شبیه به او می‌یابند ولی او شبیه به ھیچ‌کس نیست. او همواره از خود فرا می‌رود و لذا ھرگز نمی‌توان او را در چھارچوب معینی از ادراک یافت. او شکننده‌ی ظرف ادراک مردم است. او ھمواره دگر است و نو است و خلاق. و لذا در ھر دیدار و درکی به‌کلی دگر و بدیع است و ھرکه او را در ھر نوبتی می‌بیند، به شکل و معنا و ھویتی دگر می‌یابد. و لذا ھرکه از او تقلید کند دیوانه می‌شود و عدوی او می‌گردد، چون ناکام می‌شود. تبعیت بی‌چون‌وچرا تنھا راه نجات و ھدایت و تعالی بلاوقفه است. او رشد است. او ھمواره برتر از تصور و قضاوتِ حتی نزدیک‌ترین کسان خویش است. او قلمرو «الله‌اکبر» است و تأویل تکبیر پروردگار.

40. فقرِ با فخر و بی‌نیازی، تنھاییِ با عزت و استقلال و سربلندی، شجاعت در قبال جبر‌ھای زمانه، معرفت بر انسان زمان خویش، قدرت بلاغت و کلام، کرامت بیان و انقلاب در قلوب مردمان، از جمله علائم آشکار در وجود امام است. امام باید از زمان خود و جھان خود فراتر و پیش‌تر باشد و قدرت بینش و پیش‌بینی امور را به‌واسطه‌ی معرفت داشته باشد و دجالان دوران را شناخته و بشناساند و نوری فراسوی تاریخ بشر باشد. ھرکه به درجه‌ای این صفات را داشته باشد امامی برای مردم خویش است و ارادت و اطاعت از او موجب نجات و ھدایت و رھایی از مظالم دوران است.

(استاد علی اکبر خانجانی، امام زمان (عج) کیست؟)

4.7/5 - (3 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *