کندوکاوی در ذات سنت ،

مدرنیته و پست مدرنیزم

The Myth of Post-modernism

 مؤلف : استاد علی اکبر خانجانی

تاریخ تألیف :1382

تعداد صفحه:35

**

دانلود کتاب صوتی “افسانه پسامدرنیزم” اثر استاد خانجانی:
45- کتاب صوتی (1) افسانه پسامدرنیزم (کندوکاوی در ذات سنّت، مدرنیزم، پسامدرنیزم) – ۱۳۸۲ (The Myth of Post-modernism)
45- کتاب صوتی (2) افسانه پسامدرنیزم (کندوکاوی در ذات سنّت، مدرنیزم، پسامدرنیزم) – ۱۳۸۲ (The Myth of Post-modernism)
45- کتاب صوتی (3) افسانه پسامدرنیزم (کندوکاوی در ذات سنّت، مدرنیزم، پسامدرنیزم) – ۱۳۸۲ (The Myth of Post-modernism)
45- کتاب صوتی (4) افسانه پسامدرنیزم (کندوکاوی در ذات سنّت، مدرنیزم، پسامدرنیزم) – ۱۳۸۲ (The 

فهرست مطالب :

1- راز سنّت

2- سنّت سازان و سنّت شکنان

3- ماده و معنای مدرنیزم

4- پیشگامان اندیشۀ مدرنیزم

5- پیشگامان اندیشۀ پست مدرن

کارل مارکس

فردریک نیچه

زیگموند فروید

ادموند هوسرل

آلبرت انیشتن

6- اسلام و پست مدرنیزم

« سنّت » حتّی به لحاظ ریشۀ لغوی به معنای « قدمت » و« زمان داری» و « استمرار» است که گذار بشر در عالم خاک را به «یادگار» می نهد و منشأ یادآوری ( ذکر) و اتصّال با گذشته و سیر بقاست .

 و به لحاظی همان حافظۀ تاریخ در خاک بنی آدم است :

 نشانه های ( شعائر) انسان در جهان .

ولی نشانه های زنده و فعّال که در رفتار آدمی حضور دارد و نه همچون آثار باستانی که در حفّاریها پیدا می شوند، و نه همچون تاریخ نگاری . ولی سنت ها به مثابۀ تاریخ زنده و آثار باستانی فعّال در بشرند.

سنت ها نه تنها مجاری اندیشه وانگیزۀ تأملات بشری هستند بلکه تخمدانهای تولید مکاشفات عقلی و علمی و هنری و مذهبی می باشند.

 اندیشیدن، یعنی سنت ها را به یاد آوردن و در آن کندکاو نمودن و به چون و چرائی کشیدن. حتّی متافیزیکی ترین اندیشه ها نیز از اندیشۀ دربارۀ سنت هائی آغاز می شوند . مثلاً اندیشیدن دربارۀ « خدا» بدون وجود سنت ها و تحریکات سنن ممکن نمی شود.

« سنّت » همان موجودیت است .

هر شی ای یک سنت است حتّی اشیای طبیعی مثل گیاهان، ستارگان، رودخانه ها و کوهها.

در قرآن کریم نه تنها هر فعل و انفعالات بشری در تاریخ بلکه همه مخلوقات جهان هستی و کل سیر کون و فنا به معنای سنت خدا در عالم ارض (جهان ماده) می باشد.

 یعنی سنت همان مخلوقیت و موجودیت است . پس در واقع سنت جمادی داریم و سنت نباتی و حیوانی و سپس سنت بشری . این یک دسته بندی بسیار عام از سنت خدا در جهان است : یادگار خدا در میان مخلوقاتش!

در عالم اندیشه وعلم نیز هر کشفی به معنای کشفی از سنت خداست ،سنت غیبی ! فصول سال، سنّت طبیعت است . مرگ و زندگی درمیان جانداران نیز یک سنت است . خوردن و خوابیدن و تولید نسل و بازی کردن و دریدن و دریده و دریده شدن نیز یک سنت است . حرکت و سکون وتولید و مصرف وتغییر و نابودی نیز سنت است .

هر چیزی که هست سنّتی است یعنی زمان دار و قدیم است . به لحاظی سنّت همان جلوه مادی و محسوس عالم وجود است ، موجودیت است . پس خود خدا سنّتی ترین موجود عالم و کانون سنت و عامل و حافظ سنت است . عالم هستی ، سنت خدا در عرصه ظهور و بروز خویشتن است . هر سنتی یک شناسنامۀ عینی است و یک معرّفی نامه است .

خنده وگریه ونشستن و رقصیدن و سخن گفتن و خموشی و هر کرداری یک « معّرف» است که از  اعماق زمان سربرمی آورد و میخواهد تازه و زنده و مستمر باشد . هر چیز قدیمی چون می خواهد باشد دارای سنت می شود .

بدین لحاظ هر سنتی از بشر در قلمرو آداب و کردار ، نماد یک واقعۀ بس قدیم است . اسطوره ای بودن و لذا نامفهوم و فرمالیستی بودن سنت های بشری به معنای از یاد رفتن مجاری تاریخی و انگیزه های وجودی انسان در دورانهای تاریخی است .

یعنی سنّت بی معنا و پوچ وجود ندارد هر آنچه هم که آداب و افکار خرافی نامیده می شود مربوط به نسیان بشر  دربارۀ منشأ و مجرای تاریخی آن است . اگر سنتی ذاتاً منقرض شده بود و از معنا  و علّت وجودی تهی گشته بود دیگر وجود نمی داشت. هر چند که هیچ سنتی نابود شدنی نیست و فقط گاه برای دورانی ازقلمرو و فعالیتهای بشری خارج شده و گوشه می گزیند و باز به ناگاه به میان می آید و احیاء می گردد.

همانطور که هیچ ذره ای در عالم هستی نابود نمی شود وفقط تغییر  شکل میدهد هیچ سنتی هم نابود نمی شود . سنت های اعتقادی فقط تغییر گفتار می دهند . سنت های عبادی فقط تغییر کردار می دهند . سنت های عاطفی و اجتماعی فقط تغییر ابزار می دهند . سنت های غریزی نیز فقط ظروف ارضای خود را بسته به شرایط اقتصادی و امکانات فنّی تغییر می دهند .

هر چیزی در ظرف سنت هستی قرار دارد و در مدار زمان می چرخد و صورت عوض می کند . در قرآن آمده وقتی که انسانها می میرند و بر جهان دگر وارد می شوند با حیرت می گویند:

 این جا هم که مثل آنجاست  و هر چه که اینجا هست در دنیا هم بود . و این همان راز بقای جاودانۀ سنت هستی در گردش زمان است . به لحاظی می توان گفت که هیچ چیزی در ذاتش تغییر نمی کند بلکه فقط در گردش زمان دچار تغییر صورت و صفت می شود. و بلکه ارکان لاتغییری در صورت و صفت نیز وجود دارند حتّی در گردش زمان هم پایدارند یعنی سنتی هستند.

5/5 - (3 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *