سرّ الاسرار

سرالاسرار

The Secret of Secrets

عنوان کتاب : سرّ الاسرار 

مؤلف : استاد علی اکبر خانجانی

تاریخ تألیف : 1387 ه .ش

تعداد صفحه:64

برای دانلود کتاب “سرّالاسرار” اثر استاد علی اکبر خانجانی کلیک کنید.

دانلود کتاب صوتی “سرالاسرار” اثر استاد علی اکبر خانجانی

66- کتاب صوتی (1) سرالاسرار – ۱۳۸۷ (The Secret of Secrets)
66- کتاب صوتی (2) سرالاسرار – ۱۳۸۷ (The Secret of Secrets)
66- کتاب صوتی (3) سرالاسرار – ۱۳۸۷ (The Secret of Secrets)
66- کتاب صوتی (4) سرالاسرار – ۱۳۸۷ (The Secret of Secrets)
66- کتاب صوتی (5) سرالاسرار – ۱۳۸۷ (The Secret of Secrets)
66- کتاب صوتی (6) سرالاسرار – ۱۳۸۷ (The Secret of Secrets)

فهرست مطالب

١ -کندوکاوی در ذات
٢ -افسانه غربت آدمی
٣ -بودِ نبود
۴ -اکنونیّت ، معرفت ، واقعیّت
۵ -آداب حضور قلبی
۶ -شرح لقاء
٧ -در وادی انتخاب
٨ -فلسفه سخن
٩ّ -سر چیست؟
١٠ -معّمای انسان مدرن
١١ -در وادی جذبه
١٢ّ -سر زناشوئی
١٣ -سّر مسلمانی
١۴ -سر ھدایت و ضلالت
١۵ -سّر معرفت
١۶ّ -سر بلا – نعره خدا
١٧ّ -سر خداشناسی
١٨ّ -سر دیالکتیک
١٩ -آسمان وجود
٢٠ -فلسفه بدعت
٢١ -چرا دین اینقدر سخت است؟

گنج نهانی بودم و به شور و عشق آمدی تا خود را عیان و معرفی کنم و لذا جهان را و انسان را آفریدم

بسم اللّه العشق

1-محمّد(ص) می گوید که خداوند قبل از خلقت عالم در “عماء” بود.

و عماء جائی بود که نه بالا داشت و نه پائین.

یعنی در بی جا بود در لامکان . یعنی نبود از منظری که آدمی وجود را می فهمد . ولی این نبودی برتر از بود ، بود. این بودِ ماقبل از بود ، بود . این عرصۀ بی نیازی از وجود جمالی بود . این همان ” وجود در خویش ” بود یعنی ذات محض بود . ولی اتفاقی افتاد و آن عشق بود . عشق آمد و آتش در لامکان زد و عدم را به وجد آورد تا بوجود بیاید و خود را جمال بخشد و کسی را عاشق بر جمال خویش نماید . و این سرآغاز خلقت است .

2-خدا ، عاشق شد . عاشق بر چه ؟


 کسی که نبود جز خودش . و خودش هم که بی جمال بود . پس عشق چه بود ؟
 این همان ذات عشق است بمعنای عشق به وجود آمدن . عشق به صاحب جمال شدن . عشق جمال !
و این معنای ذات عشق و عشق ذات خداست . عشق به ظهور !
 ” گنج نهانی بودم و به شور و عشق آمدم تا خود را عیان و معرفی کنم و لذا جهان را و انسان را آفریدم و انسان را به این امر گماشتم . ”

3-پس عشق ریشه در لامکان و قدمت ازلی ماقبل از هستی صوری دارد ولی عشق به صورت بخشیدن است .

4-خداوند در ” عماء ” همچون یک ایدۀ مطلق بود ، ذهن محض بود بدون اینکه در جمجمه ای باشد . شوری بود و وجدی بدون آنکه در سینه ای باشد . پس عماء همان بودِ نبود است .

5-خدا در قبل از خلقت یک احساس ِ محض ِ بودن بود . برای درک این وضع از وجود می توان چشمها را بست و تلاش کرد که جهان هستی را و نیز هیکل خود را و کل گذشته و آینده را در ذهن و احساس خود زدود و زمان و مکان را فراموش کرد .

اینک آنچه که باقی می ماند وجود محض یا احساس و ایدۀ محض از هستی است احساس وجود مطلق است و حال و اکنونیت محض است . این وضع شباهتی دارد به وجود خدا در عماء در عرصۀ قبل از خلقت . این همان عماء انسان است . در این حالت آدمی بسیار به خداوند ازل و به ذات هو ، نزدیک است .

5/5 - (1 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *