تناسخ و تجلی

تجلی، افزاینده اختیار است و تناسخ نابود کننده آن!

تجلی، فرا رفتن و تعالی است و تناسخ سقوط و تباهی است.

 تجلی، حشر و همزیستی است و تناسخ، تسخیرشدگی و نابودی اراده و آگاهی است.

تناسخ، حلول است و رسوخ و تجاوز و سرقت و تملک مُلک وجود آدمی است بواسطه اجنه و شیاطین و نفوس جانوری!

و این اوج عذاب الهی است که در قرآن هم مذکور است که خداوند برخی از کافران را بوزینه و سگ و خوک می سازد.

 ولی تجلی و صلوة، از ولایت و محبت و رحمت و طلب و عشق به دوست است.

تجلی از جنس نور است و تناسخ از جنس ظلمت!

 تناسخ موجب منسوخ شدن وجود است و تجلی موجب تعالی و ظهور آن!

اسلام و تناسخ

آدمی با مرگش که صورت آدمی و تن بشری را از دست داد، به نفسی عریان می‌رسد و لذا ماهیت نهان او تعین می‌یابد که می‌تواند صورت جمادی، نباتی، حیوانی، بشری و یا الهی و نوری داشته باشد.