غزل هستی، مجموعه اشعار

« درد دلی با هیچکس »

پسر فقیر و ناچیزی هستم

و جز به اکنون نمی اندیشم

می گویند فقط آدم امیدواری باش

تا همه چیز به تو بدهیم

ولی منظورشان را درنمی یابم

« تاریخ عشق » بر ویرانه لحظات

صدای قلب آسمان
طپان طپان ، طپان طپان
ز جان داغ عاشقی در آسمان
دوان دوان ، دوان دوان
بسوی جسمی بی رمق فتاده در دام جهان