۳۳- انسان بیگانه زخود، بیزار از خود است و همواره بیقرار در خود و دربدر چیزهای دیگر است و لذا در قحطی وجود بسر می برد و وجود دیگر انسانها را غصب می کند تا در آنها احساس وجود کند.
٣٤- انسان بیگانه زخود، جهان بیرون و ثروت و پول می خواهد تا وجود دیگران را بخرد و لانه خویشتن سازد. و لذا آنهائی که در زندگی و رابطه زناشوئی ناکامند شدیدتر احساس قحطی وجود دارند و به جستجوی ثروت اندوزی بر می آیند تا شاید با آن ثروت همسر خود را بخرند و لانه روح خویش کنند.
استاد علی اکبر خانجانی
حکمت نوری ص ۲۱۳ ، فلسفه امپریالیزم