من سه نوع ظھور و بروز و ھویت داشته‌ام در نزد سه دسته از مردم: جمالی، جلالی و کمالی: صورت من، رفتار من و کلام من. از کلامم به کمالم راہ یافته‌اند و آنان‌که تصدیق کردہ‌اند وارد جلال من شدہ و شفاعت و کرامت رفتارم را در حیات و ھستی و زندگی خود دریافته‌اند. و آنان‌که جلال مرا تصدیق کردہ‌اند آنگاہ جمال مرا دیدہ‌اند که البته تعدادشان بس اندک بودہ است.

جلال من برکت و گشایش و توسعه و تعمیق سلامت تن و روان و دل و معیشت مردم است. و کلام من موجب اوج‌گیری الفاظ و معانی و اندیشه و ادراک است. ولی آنکه در کلام من بماند و پیشتر نیاید (یعنی به تمام و کمال تصدیق نکند) با تمامیت زندگی خودش به بن‌بست می‌رسد؛ زیرا دچار نفاق بین ایدہ و عمل خود می‌شود. در جلال من ایدہ و عمل مردم متحد شدہ و این تحقق وحدت است در وسعت آفاقی لامتناھی. و در این آفاق می‌توانند جمال مرا مشاھدہ کنند اگر دچار انکار من و خودبینی نشوند. که اکثراً می‌شوند و دیگر تاب پذیرش انتقادات مرا ندارند و بلکه انتظار دارند که آنھا را ستایش و مریدی کنم. و این‌گونه است که می‌روند تا یک‌بار دگر از این مستی خارج شوند و در خماری دوزخ جھل و واژگون‌سالاری، به یاد آورند. و زان بعد فقط با یاد کمال و جلال و جمال من زندگی می‌کنند و به مؤاخذه‌ی خود می‌پردازند و این عرصه‌ی توبه است و رویکرد به انسانیت که من به آنان بخشیدم و آنھا فروختندش. و این یاد در فراق است که آنان را به وجود پیوند می‌زند. و این واقعه‌ مصداق زمینی آن واقعه‌ در قرآن است که آنگاہ کافران می‌گویند که: «ای کاش خاک می‌بودیم و سپس خود را با صورت در آتش دوزخ سرنگون می‌کنند». این آتش، آنان را پاک می‌کند تا پاک از دنیا بروند و در قیامت کبری از جمال پروردگار خود رویگردان نشوند.

از کتاب زندگینامه ماورای طبیعی من: صفحه 90اثر استاد علی اکبر خانجانی

لطفا امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *