” نجات ” یک مدینه فاضله و بهشت تصویری در ذهن نیست. یک ایدئولوژی دینی یا فلسفی هم نیست بلکه رهایی از ذهن و احساس و امیال و اهداف و بستگی ها و عواطف و عشق و نفرتهاست. آدمی تا بواسطه خودشناسی به حداقل بن بست ها با تمامیت خود نرسیده باشد عطش نجات ندارد و لذا هیچ ناجی قادر به نجات او نیست.
نجات یعنی نجات از هسته مرکزی اراده خویشتن. و عشق به نجات عشق به کسی است که تو را از تو بستاند و از شرت برهاند.
نجات به معنای نجات از یک بیماری یا گرفتاری و ناکامی نیست. نجات از چیزی در بیرون نیست بلکه نجات از خود خویشتن است. آدمی تا به مرگ خویشتن به تمام و کمال راضی نشده باشد طالب نجات نیست و پذیرای نجات هم نیست یعنی استحقاق درک و تصدیق ناجی را ندارد.
از کتاب امام زمان(عج) کیست تألیف استاد علی اکبر خانجانی