هر چه میخوانی در عالم جملگی پندار توست
نیک و بد از زشت و زیبا عرصه اظهار توست
هر چه میبینی همه عریانی نفس تو است
هر چه کم داری ز بخل و ظلمت کردار توست
عالم هستی بود ظرف ظهور هر دمت
از زمین تا آسمانش رونق بازار توست
کن نظر از روی لطف و معرفت ای آدمی
گردش عالم به دور نقطه پرگار توست
پس که باید خودشناسی پیشه سازی ای عدو
تا ببینی کل عالم صورت اسرار توست
خود-خدائی مذهب ختم نبوت آمده
کل نعمت آمده تسلیم و خدمتکار توست
خودشناسی راه توحید و امامت آمده
آن امام عشق و عصمت در درون غار توست
آنکه خود را می شناسد خود امام عالم است
هر که اندک می شناسد خویش را، پس یار توست
از کتاب «غزل عشق » اثر استاد علی اکبر خانجانی