مجموعه آثار استاد علی اکبر خانجانی

معنای ستّاری

معرفی کتاب بارانداز حكمت

دكتر علی اكبر خانجانی

تالیف 1388
فهرست مطالب کتاب:

زندگی آرمانی 4
(بهشت زمینی) 4
الله 5
مقدمهای بر فلسفه‌ی تاریخ اسلامی 14
بسم الله الساعه 15
ناب‌گرایی در تئوری و عمل 23
بسم الله احد 25
عشق ورزی خدا 28
بسم الله الوكیل 30
روانكاوی آخوند 32
بسم الله العلیم 33
خوشبختی یعنی چه؟ 37
شهامتِ «بودن» 40
نظری به اقتصاد اسلامی 44
بسم الله الحكیم 45
یكبار دگر حسین (ع) 48
بسم الله الحسین 49
راز غریزه‌ی جنسی 53
فراق و وصال 56
بسم الله الواصل 57
درباره‌ی فرقه‌ی غالیه 59
در وادی بیماری 62
بسم الله المریض 63
توشه‌ی آخرت 64
بسم الله الآخر 66
استحاله‌ی یك انقلاب عرفانی 69
(بهائی گری) 69
عرفان و ستاری 74
بسم الله الظاهر 75
سیر استحاله‌ی یك ایدئولوژی 77
(مجاهدین خلق) 77
بسم الله ربّ 78
معنای انقلاب 85
بسم الله المقلب 86
رو به رو 87
بسم الله الجمیل 88
راز مدرسه 90
ضرورت و امكان 92
بسم الله المكون 93
حدیث عشق 95
بسم الله العاشقُ المعشوق 95
حكمت چیست؟ 101
اشارات قرآنی 103
روش شناسی عرفانی 106
بسم الله الأعرف العارفین 107
ایمان شناسی 119
بسم الله المؤمن 120
راز فروپاشی زناشویی 126
بسم الله المعبود 127
فضائل اخلاقی 133
بسم الله الوكیل 134
شرح حال 137
بسم الله الحال 138
معنای فساد 141
چرا خدا هست؟ 144
راز ِ دوستی 147
قیامت واژه 149
بسم الله الكلیم 150
انسان در جستجوی صورت راستین خویشتن خویش 151
(سرّ عشق) 151
حقیقت و رسانه 153
افسانه‌ی هوما و عشق فرزند 159
انسان ققنوسی 163

برشی از این کتاب از صفحه 50:
بسم الله الظاهر

  1. بسیاری از خوانندگان آثار ما این سؤال را پیش ‌می‌آورند که: مگر نه اینکه دین خدا تماماً ستاری و عیب‌پوشی از خلق است و امامان و عارفان ما ستاران جامعه و مظھر رحمت خدا بر مردمان بودند. پس چرا آثار شما ھمه‌ی اسرار مگوی خلق را برملا کردہ است و آبروی بشریت را بردہ است و ھمه‌ی پردہ‌ھا را دریدہ است. آیا این امری عارفانه و خداپسندانه است؟
  2. خداوند در کتابش بارھا تأکید ‌می‌کند که «اکثر مردم کافر و منافق و احمق و فاسق ھستند» آیا این با رحمت خدا در تضاد است؟ علی (ع) که خود مظھر عشق خدا به خلق است در نھج‌البلاغه خطبه‌ھا‌یی درباره‌ی جھل و تبھکاری و حقارت مردم ایراد نمودہ است که در تاریخِ خطابه‌ھای بشر سابقه ندارد و بعداً ھم تکرار نشدہ است. علی (ع) که مظھر ستاری و عیب‌پوشی بودہ، پس این حرف‌ھایش چه معنا‌یی دارد؟ آیا آسیب‌شناسی و تشخیص امراض در علوم پزشکی و روان‌پزشکی به معنای بی‌حرمتی به بشریت است؟
  3. مسئله‌ی ستاری مربوط به ھویت افراد خاص با نام و نشان است و نه مربوط به بشر نوعی و عامه‌ی بشری.
  4. ستاری یک معنای خلاق و تربیتی است و مطلقاً به‌معنای کتمان فیزیکی عیوب و امراض نیست. اگر چنین باشد که عین فریبکاری و تصدیق مفاسد و جھل بشر است؛ مانند والدینی که از فرط نژادپرستی، مفاسد اخلاقی و عیوب فرزند خود را نادیدہ گرفته و بلکه آن را حسنات فرض ‌می‌کنند و فرزند خود را دیوانه و تبھکار ‌می‌سازند و به جان جامعه ‌می‌اندازند و عذاب روح خودشان ھم ‌می‌کنند و فرزند را ھم سیاہ‌بخت و نابود ‌می‌سازند. اینکه رحمت نیست، بلکه اتفاقاً بی‌رحمی‌و غایت خودپرستی و بی‌مسئولیتی و شقاوت است.
  5. ستاری و عیب‌پوشی و رازداری برای آن است که آد‌می ‌دریدہ و وقیح نگردد و از اصلاح خود مأیوس نشود، نه اینکه در پلیدی و جھلش قھارتر و مفتخر گردد و ریاکارتر شود.
  6. ستاری، امری مربوط به جاھلان است و نه کسانی که آگاھانه و به عمد و دانسته پلیدی و ستم ‌می‌کنند و حقوق دیگران را مورد تجاوز قرار ‌می‌دھند. ترحم به گرگ ھار بی‌رحمی‌به گوسفندان است.
  7. ستاری به قصد تربیت و اصلاح و رشد است، وگرنه به خودی خود ارزشی ندارد و بلکه ضد ارزش است که آد‌می‌ ظلم عمدی و آگاھانه‌ی دیگران را پنھان دارد تا آبرویشان نرود و به ظلم ادامه دھند.
  8. قانون خلقت بر ظھور بلاوقفه‌ی جھان و جھانیان است و نه کتمان و ستاری و رازواری. و رشد ھم امری دقیقاً مترادف با ظھور باطن انسان است. بنابراین ستاری یک تاکتیک موقتی در امر تربیت و ظھور است.
  9. خداوند آنان را که صادقانه در اصلاح نفس خود ‌می‌کوشند مورد ستاری خود قرار ‌می‌دھد که ظھور و بروز امارگی نفس آنھا در معرض دید مردم قرار نگیرد و بی‌آبرو نشوند تا آنجا که نوبت به ظھور و بروز نفس مطمئنه و واحدہ برسد که ظھوری با افتخار و الھی است آنگاہ که نفس امارہ پاک و تزکیه گردیدہ است.
  10. بنابراین حق ھموارہ با ظھور است و نه ستاری. یعنی حق با ریا و کتمان و پنھان‌کاری نیست که سنت کافران و تبھکاران است.
  11. رشد، که ھمان معرفت نفس است، حاصل ظھور نفس انسان مؤمن در عرصه‌ی جھاد و تزکیه است. عرفان، محصول ظھور است و نه کتمان و انکار و پنھان‌سازی و ستاری. و این ھمان حق صدق است، صدق در ظھور و ظھور صادقانه.
  12. و کمال ظھور انسان در جھان، ھمان واقعه‌ی لقاءالله است که دیدار با جمال ذات خویشتن است که قیامت نفس انسان عارف است. …

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *